محل تبلیغات شما

می روی زود، عمر من شده ای؛ دیر و کم مثل برف می‌آیی
چقَدَر ناز می‌کشم تا تو، یک دو جمله به حرف می‌آیی

نه تو را می‌شود نزد فریاد، نه تو را با بقیه قسمت کرد
بی‌سبب نیست مثل هر رازی تو به چشمم شگرف می‌آیی

هر زنی کوزه‌ای ‌ست بر دوشش، می‌برد پای چشمة تقدیر
قسمت این است عاشقت بشوم، سنگی و سمت ظرف می‌آیی!

بی تو هرچند سخت می‌گذرد این زمستان سرد و طولانی
دیر یا زود مطمئن هستم ناگهان مثل برف می‌آیی

می‌پرد باز پلک پنجره ‌‌ام، خانه چشم‌ انتظار مهمان است
بوسه و بغض و اشک و دلتنگی… تو بگو کی به صرف می‌آیی؟

روز من هم شبی به سر برسد

عشق تو یک روز ما را آسمانی می‌کند

معنی درس پنجم : «ظلم ظالمان»

تو ,مثل ,زنی ,‌ست ,کوزه‌ای ,برف ,‌ست بر ,تو را ,کوزه‌ای ‌ست ,زنی کوزه‌ای ,مثل برف

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها